empty_cart
کارن جوی فاولر در کتاب باشگاه کتابخوانی جین آستین مینویسد: «چرا ناراحتی باید اینقدر قویتر از شادی باشد؟» چرا شانسمان برای خوشبختی در زندگی کم است؟ در همین رابطه جمله قصاری منتسب به چارلی چاپلین نیز وجود دارد که گفته است «خوشبختی فاصله اين بدبختی تا بدبختی ديگر است». اما آیا واقعا چنین است؟ دلیل این نوع نگاه و بدبینی بسیاری از افراد نسبت به زندگی چیست؟ چگونه میتوان از زندگی لذت برد؟
رضایت از زندگی یکی از دغدغههای مهم عصر ماست. بسیاری از روانشناسان به دنبال پاسخ به این سوال هستند که چرا بسیاری از افراد حتی افراد موفق و ثروتمند از زندگی خود راضی نیستند؟ چرا هر روز به فهرست هنرمندان، نویسندگان و افراد موفقی که خودکشی میکنند اضافه میشود؟ از همه اینها میتوان نتیجه گرفت که رضایت از زندگی به ثروت، محل زندگی و شهرت ارتباطی ندارد، بلکه احساسی درونی و هنری است که هر انسانی باید در وجود خود ایجاد کند.
پاسخهای زیادی به پرسشهای بالا داده شده است؛ اما اسلام، قرآن و احادیث چه نسخهای برای رضایت از زندگی به انسان پیشنهاد دادهاند؟ کتاب هنر رضایت از زندگی، نوشته دکتر عباس پسندیده به این پرسش پاسخ میدهد که خالق جهان و انسان که به نقاط قوت و ضعف، عیان و پنهان آدمی، آگاهی کامل دارد، چه فرمولی برای رضایت از زندگی به آدمی داده است.
1. تعریف رضایت از زندگی؛ هماهنگی انتظارات با واقعیتها
برای درک هنر رضایت از زندگی، ابتدا باید به تعریف درستی از رضایت از زندگی برسیم. رضایت از زندگی به معنای نداشتن مشکل در زندگی نیست بلکه هنر مواجهه با مشکلات است. آنگونه که نویسنده در فصل اول کتاب مینویسد، داشتن تفکر واقعگرا و شناخت واقعیتها در ایجاد حس رضایت اهمیت زیادی دارد. «اگر نگرش انسان به زندگی، واقعگرایانه باشد، انتظارات او از زندگی نیز واقعگرایانه خواهد بود و در پی آن، احساس او از زندگی نیز واقع بینانه خواهد شد. شاید بتوان گفت که « هماهنگی انتظارات با واقعیتها » شرط اصلی شاد زیستن و رضایت از زندگی است.اگر دنیا را با همه سختیهایی که ممکن است داشته باشد، آن گونه که هست بشناسیم، میتوانیم به راحتی در آن زندگی کنیم» (از صفحه 14 کتاب).
2. هنر رضایت از داشتهها
شناخت واقعیتهای زندگی در دنیا سبب می شود تا بدانیم در دنیا باید آنچه را که هست بپذیریم. چنانکه حضرت علی (ع) نیز در سه جمله پرمعنی میفرمایند:
هرگاه آنچه را خواستی نشد، آنچه را شد، بخواه ؛
و هرگاه آنچه را خواستی نشد، آنچه را هست، سخت مگیر؛
و اگر آنچه را خواستی نشد، اهمیت نده که چگونه هستی .
اگر نگاه ما به زندگی در دنیا، براساس آنچه که دین از ما خواسته است یعنی «منزلی که هر لحظه باید آماده کوچ کردن از آن باشی» باشد دیگر بسیاری از دغدغهها و مشکلات برایمان بیارزش میشود.
3. معنای زندگی
یکی از دلایلی که باعث احساس پوچی و عدمرضایت از زندگی می شود، نداشتن معنا در زندگی است. نویسندگان زیادی چون ویل دورانت در کتاب «درباره معنی زندگی»، آلن دوباتن در کتاب «معنی زندگی» و دکتر ویکتور فراکنل در کتاب «انسان در جستجوی معنا» تلاش کردهاند تا به این پرسش پاسخ دهند که معنای زندگی چیست و چرا باید به زندگی ادامه دهیم. نویسنده در پاسخ به این پرسش با بررسی روایات و آیات در این رابطه مینویسند: «وقتی خدا، معنای زندگی شد، انسان به خاطر خدا زندگی میکند، به خاطر او تلاش میکند و برای رسیدن به او همه سختی ها را تحمّل میکند. وقتی خدا معنای زندگی شد، انسان می داند چرا زنده است و چرا باید زندگی کند و سرانجامش چه خواهد شد. بدین سان، از حیرت و سرگردانی در میآید و چون برای عالیترین و بلکه تنها مفهوم حیات زندگی میکند، بر خود می بالد و احساس رضایت و خشنودی میکند.»
4. قناعت؛ کلید حس رضایت از زندگی
یکی از دلایل عدم رضایت از زندگی، حرص و طمع دنیوی است. امام علی (ع) در نهج البلاغه انسانهای حریص را به افرادی تشبیه میکند که «خوابشان بیداریست» به این معنا که آنقدر در مال دنیا غرق شدهاند که در خواب نیز آرامش ندارند و نمیتوانند زندگی خوبی داشته باشند. سعدی نیز حکایت جالبی در بوستان در باب قناعت دارد:
شنیدی که در روزگار قدیم شدی سنگ در دست ابدال سیم
نپنداری این قول معقول نیست چو قانع شدی سیم و سنگت یکی است
سعدی در این دو بیت به این مطلب اشاره میکند که افرادی که قانع هستند طلا و سنگ برایشان یکی است و از حرص و طمع به دور هستند. از امام صادق علیه السلام نیز در همین رابطه نقل شده که لقمان به فرزند خود گفت: «به آنچه خدا قسمت تو کرده، قانع باش، تا زندگیات باصفا شود»
بیشتر بخوانیم: چرا باید امیدوار باشیم؟ امید به زندگی از منظر قرآن کریم
5. مهارت مقایسه کردن: حسرت یا آرامش؟
مقایسه یک شمشیر دولبه است که یک سمت آن میتواند آرامش و رضایت از زندگی و طرف دیگر آن حسادت و حسرت باشد. نویسنده در این کتاب دو نوع مقایسه را مطرح میکند: 1. مقایسه نزولی یعنی مقایسه خود با افراد فرودست در مادیات و 2. مقایسه صعودی یعنی مقایسه خود با افراد فرادست در مادیات.
درباره نویسنده
دکتر عباس پسندیده مدرس حوزه و دانشگاه، هیئت علمی دانشکده علوم حدیث و نویسنده در سال 1348 در شهر محلات متولد شده است. ایشان در سال 1389 مدرک دکتری خود را در رشته معارف/گرایش قرآن و متون اسلامی با ارائه رسالهای با موضوع «مبانی و عوامل شادکامی در اسلام با رویکرد روانشناسی مثبتگرا» اخذ کردند. در فعالیتهای پژوهشی و علمی دکتر عباس پسندیده مقالات و کتابهای بسیاری دیده میشود که از جمله آنها میتوان به آثار همچون « رضایت زناشویی: بررسی عوامل موفقیت زندگی زناشویی از دیدگاه اسلام»، «غنجه های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا)»، «الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روانشناسی مثبتگرا»، «چگونه شادکام و رضایتمند زندگی کنیم؟»، « درآمدی بر پیشگیری از کودکآزاری در منابع اسلامی» و... اشاره کرد.
درباره کتاب
کتاب هنر رضایت از زندگی به سه بخش کلی تقسیم میشود. بخش اول کتاب به باورهای رضامندی، بخش دوم زمینههای رضامندی و بخش سوم مهارتهای مقابله با تنیدگی پرداخته است. بخش اول در شش فصل تلاش دارد تا باورهایی را که باعث ایجاد حس رضایت از زندگی در انسان میشوند تبیین و معرفی کند. شناخت این باورها و تلقین و به کارگیری آنها در زندگی باعث میشود ذهنیت ما به زندگی به کلی تغییر کرده و بسیاری از دردها و مشکلات دنیا برایمان به خودی خود ارزشی نداشته باشند.
در بخش دوم و در سه فصل با عنوان های امکانات خوشبختی، بستر های شادکامی و لذت انس، زمینههای رضایت از زندگی مطرح شده است. لذت بردن از کار و روابط اجتماعی، شوخ طبعی و انس با خانواده از جمله موارد مطرح شده در این فصل بوده است.
بخش سوم کتاب با عنوان رهایی از تنیدگی ها نیز بر ضرورت مواجهه و حل سختیها و چالشهای زندگی تاکید دارد. نویسنده در مقدمه این بخش مینویسد: « سختی، اجتناب ناپذیر است؛ امّا ناکامی و شکست، سرنوشت حتمی دوران سخت نیست. آنچه موجب ناکامی میگردد، فقدان مهارتهای لازم برای مقابله با پدیدههای ناخوشایند است، نه وقوع سختیها و گرفتارشدن انسانها. با برخورداری از مهارتهای مقابله با تنیدگی میتوان دوران ناخوشایند را به سلامتی، پشت سر گذاشت و حتّی از آن، پلی به سوی موفّقیت بیشتر زد.»
آنچه که کتاب هنر رضایت از زندگی را با سایر کتابهای مشابه خود متمایز میکند، نگاه اسلامی و بومی کتاب با استفاده از احادیث و قرآن به موضوع رضایت از زندگی است. همچنین دوری کتاب پرداختن مطالب اضافی و موجز بودن آن از ویژگیهای دیگر کتاب است.
بخش هایی از کتاب
رضامندی ، بستر موفقیت و کامیابی است. هیچ انسان موفّقی نیست که از هنر « رضایت از زندگی » برخوردار نباشد. انسان های موفّق کسانی اند که با زندگی خود مشکلی ندارند. اشتباه نکنید ! نمی گویم « در زندگی » خود مشکلی ندارند؛ بلکه می گویم « با زندگی » خود مشکلی ندارند. مشکلْ داشتن در زندگی، یک چیز است و مشکل داشتن با زندگی، چیز دیگر. اتفاقا در بیشتر موارد، انسان های موفّق با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده اند؛ اما احساس نارضایتی از زندگی نداشتند. می توان گفت: رضامندی از زندگی یکی از رازهای ناشناخته زندگی انسان های موفّق است. (از صفحه 11 کتاب)
سختی، اجتناب ناپذیر است؛ امّا ناکامی و شکست، سرنوشت حتمی دوران سخت نیست. آنچه موجب ناکامی میگردد، فقدان مهارتهای لازم برای مقابله با پدیدههای ناخوشایند است، نه وقوع سختیها و گرفتارشدن انسانها. (از صفحه 107 کتاب)
اگر نگرش انسان به زندگی، واقعگرایانه باشد، انتظارات او از زندگی نیز واقعگرایانه خواهد بود و در پی آن، احساس او از زندگی نیز واقع بینانه خواهد شد. شاید بتوان گفت که «هماهنگی انتظارات با واقعیتها» شرط اصلی شاد زیستن و رضایت از زندگی است. (از صفحه 14 کتاب)
احساس، ناشی از تفکر انسان است. احساسات و عواطف ما آن گونه شکل میگیرند که میاندیشیم. همه احساسات منفی و مثبت، نتیجه مستقیم افکارند. بدون داشتن افکار غمگینانه نمیتوان احساس غم کرد. قرن ها قبل، اپیکور، فیلسوف یونان باستان گفت که: «نگرش و برداشت انسانها از رویدادها بسی مهمتر و تعیین کنندهتر از خود رویدادها هستند.(از صفحه 12 کتاب)